سفارش تبلیغ
صبا ویژن
  بعد چهارم
به دوستی آن که دین ندارد، شادی نمی توان کرد . [امام علی علیه السلام]
وضعیت من در یاهو
یــــاهـو
کل بازدیدهای وبلاگ
4619
بازدیدهای امروز وبلاگ
16
بازدیدهای دیروز وبلاگ
0
منوی اصلی

[خـانه]

[  RSS  ]

[شناسنامه]

[پست الکترونیــک]

[ورود به بخش مدیریت]

درباره خودم
بعد چهارم
لوگوی وبلاگ
بعد چهارم
پیوندهای روزانه

خبر نامه تریبون [28]
خبرنامه مستقل دانشجویی دانشگاه مازندران [237]
فیزیکسین های جوان دانشگاه مازندران [23]
کلوب دانشگاه مازندران [84]
کارشناسی تکنولوژی و گروه های درسی [41]
دانشگاه صنعتی نوشیروانی بابل [36]
دانشگاه مازندران [25]
انجمن فیزیکدانان جوان ایران [21]
سازمان انرژی اتمی ایران [31]
[آرشیو(9)]

اوقات شرعی
اشتراک در خبرنامه
 
پارسی بلاگ
www.parsiblog.com

نویسنده مطالب زیر:   unknown  

عنوان متن یا علی گفتیم و عشق آغاز شد... سه شنبه 87 آبان 14  ساعت 3:32 عصر

سلام

به "بعد چهارم" خوش اومدید.

این اولین نوشته ی من تو این وبلاگه ، امید وارم با گذشت زمان و کسب تجربه بتونم  غنی ترش کنم .

خوب بهتره اول یه معرفی از خودم و وبلاگم داشته باشم ،

بنده متولد مهر 69 ،اهل یکی از شهرای خوشگل خطه شمال و دانشجوی فیزیک (هسته ای) دانشگاه مازندران هستم . بچه که بودم دوس داشتم دکتر شم!!! بعد که بزرگتر شدم فرستادنم رشته ریاضی، می گفتن " بچه  جون حرف گوش کن! تجربی رفتن یه ریسک بزرگه! اومدیم و پزشکی قبول نشدی، میخوای چی کار کنی؟هان؟ حد اقل اگه ریاضی بری  با یه رتبه نجومی n رقمی هم میتونی "خانوم مهندس" شی!!!!"

این شد که خلاصه مام رفتیم ریاضی-"فیزیک" . همه زندگیمونم شد درس و معادلات پیچیده ریاضی و ... چیزایی که هیچکدوم حتی یه اپسیلونم به گروه خونی من نمیخورد!!!

خلاصه تو اون بحران خفگی زیر آوار مسائل خشک و سرد ریاضی(!) یه چیزایی رو این وسطا خیلی دوس داشتم ، خداییش!

یکیش شیمی بود که همیشه به عنوان یه درس به ظاهر اختصاصی ولی تقریبا نا مربوط(!) همراه بچه های ریاضی بود(گفتم نا مربوط چون حتی مهندسای شیمی هم اصلا وارد بحثای تخصصی شیمی نمیشن حالا چه برسه به بقیه شاخه ها!)

یکیشم "فیزیک" بود ... البته فیزیک مدرن!

آره ، من عاشق فیزیک مدرن بودم ، دوس داشتم نظریات و تئوری ها رو بخونم و ساعت ها به یه نقطه خیره شم ودرموردشون فکر کنم . اول درکشون کنم ، بعد تو درستیشون شک کنم !!! مثلا با کمال پررویی از نظریه پلانک ایراد بگیرم!!! یادمه یه بار تو همین ایام کنکور و با وجود زیغ وقت ، یک روز کامل رو فقط در مورد پدیده فوتوالکتریک "فکر کردم" ! این که چطور بهش رسیدن،اینکه حالا چطور میشه تغییرش داد تا به چیزای جدید رسید و... در صورتی که این کار کاملا برای یه کنکوری غیر منطقی به نظر میاد ، نرمالش اینه که دیگه ماکزیمم یه ساعت وقتشو بزاره برا یاد گرفتن فوتو الکتریک و یه ساعتم برای تستاش!ولی عشقه دیگه ... چه میشه کرد!!!

خلاصه ، کنکورم دادیم و شد موقع انتخاب رشته . دوباره فشار اطرافیان شروع شد ! ولی اینبار به طور نامحسوس و غیر مستقیم ! تو قیافه هر کی نیگا میکردی به ظاهر ساکت بود ولی تو دلش داشت اینارو به من میگفت (اینقدربلند که من صدای دلشو میشنیدم!!!!):

فیزیک؟؟؟!! ... بچه جون حرف گوش کن! از خر شیطون بیا پایین!!!اومدیمو نتونستی ادامه تحصیل بدی ، اونوقت میخوای چیکار کنی؟ هان؟ حد اقل اگه مهندسی بری بعد 4سال  میتونی وارد بازار کار شی و ... ولی من ایندفه دیگه تسلیم نشدم(!) جهت رفع عریضه یه سری مهندسیارو که میدونستم قبول نمیشم ، بالا زدم و بعد هم JUST PHYSICS  ...

بعد قبولیمونم دوباره فشار اطرافیان که چرا فیزیک؟؟؟!!!... نگاه ها عوض شد! فقط  به خاطر اینکه چرا خانوم مهندس نشدی و رفتی دنبال علاقت؟!

خوب اگه یه خورده فک کنیم حرفای اطرافیانم نمیتونست دلیل قانع کننده ای باشه واسه منصرف کردن من، چون همونطور که من میدونم و شما هم میدونید ،فرایند وارد شدن به "بازار کار" مخصوصا تو رشته ی تخصصی ، از فتح بخارا و هفت خان رستم هم پیچیده تره !!!به ویژه واسه دخترا!

خلاصه این شد که گفتیم  ما که قرار نیس بریم  سر کار! لاقل بذا دلمون خوش باشه که داریم تو رشته مورد علاقمون درس میخونیم.

البته به نظر من  مهندسین عزیز هم نباید نسبت به پیدا کردن شغل مرتبط با رشتشون در آینده دلسرد شن ... در صورت ادامه تحصیل حد اقل تا مقطع کارشناسی ارشد،  میتونن تو دانشگاه تدریس کنن .

ولی از شوخی گذشته ، همه میدونن که اینا همش کشکه! پارتی داشته باشی ممکنه با دیپلمم استخدامت کنن ولی سر کارت که رفتی هیچ وقت فراموش نکن الان جای کسی رو گرفتی که سالها برای رسیدن به همچین جایی درس خونده اما چه سود؟؟؟!!!

مصداق واقعی حرف من رو میتونید تو بزرگراهها به عینه ببینید!

درسته ، تو بزرگراهها!!!

یه سوال!؟ : چند درصد از مهندسین عمران و راهسازی تو کشور ما بیکارن؟ اگه بگید بیش از 60درصد من تعجب نمیکنم چون واقعیته!

آیا  همه مسئولان نظارت جاده های بین شهری "واقعا" مهندسین عمران هستن؟

(تا کید میکنم ، من منظورم به همه راهها ی بین شهری نیست ، بعضی جاهارو میگم)

"سرعت گیر" (!) وسط بزرگراهی که حد اقل سرعت مجازش تو لاین اضطراری 80 الی 90 تاست ،به نظر شما چه معنی ای میتونه داشته باشه؟ خوب میشه به جرات گفت نقش گلابی رو ایفا میکنه!!! آیا به جز ایجاد تصادف کار مفید دیگه ای هم انجام میده؟!

 

اون آقای مهندس ناظر هم احتمالا مدرک افتخاریشونو به واسطه ی شغل و نفوذ دایی ، عمو ، پدر یا هر کس دیگه ای که ایشونو به این شغل مبارک گماشتند، گرفتن!!!

البته این فقط یه مثال کوچیک بود ولی به نظر من هر کسی با اثبات توانایی هاش میتونه خودشو به کسایی که ارزش وجودشو نادیده میگیرن تحمیل کنه.  

 

خوب بگذریم ، این پست فقط جهت معرفی بود .  انشاءالله در پست های آتی مطالب پربار علمی، آشنایی با نظریات و تئوری های معروف و دوست داشتنی (!) ، اختراعات علمی ، تازه های ایران و جهان و گاها"  نظرات شخصی این حقیر رو خواهید خوند. به امید اینکه با کمک شما خوانندگان محترم این وبلاگ بتونم  برای هر چه پربار تر شدن مطالب تلاش کنم . منتظر نظرات شما هستم .

تا آپ بعدی بـــــــــدرود...

 

 


  نظرات شما  ( )


لیست کل یادداشت های این وبلاگ

اذا الشمس کورت .1. و اذا النجوم انکدرت ...2
یا علی گفتیم و عشق آغاز شد...


 

Powered by : پارسی بلاگ
Template Designed By : MehDJ